مقایسه انتشار گازهای گلخانه‌ای در چرخه عمر گاز طبیعی و انرژی های تجدیدپذیر

مقدمه


امروزه گذار به انرژی‌های کم‌کربن برای مقابله با تغییرات اقلیمی یک ضرورت است، چرا که بیش از ۶۵ درصد از گازهای گلخانه‌ای، ناشی از تولید و مصرف انرژی هستند. بی تردید تفاوت دیدگاه‌ها، سیاست‌ها و دغدغه‌های اقتصادی و امنیتی در کشورها باعث شده توسعه این منابع به‌صورت ناهمگون پیش برود. در شرایط کنونی اگرچه هزینه تولید برق از باد و خورشید کاهش یافته اما ناپایداری این منابع باعث شده متعادل‌سازی عرضه و تقاضا دشوارتر و پرهزینه‌تر شود و لذا برق تولیدی از سوخت‌های فسیلی همچنان نقش مهمی در پایداری شبکه‌های برق داشته باشد. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تولید برق از گاز طبیعی در سطح جهان ثابت می‌ماند، اما میزان انتشار آن با اهداف اقلیمی هم‌خوانی ندارد.
فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن پس از احتراق  می‌تواند بخش زیادی از انتشار مستقیم CO₂ را کاهش دهد و استفاده از آن به سرعت در حال افزایش است. با این حال، CCS  شدت انتشار غیرمستقیم گازهای گلخانه‌ای را در هر واحد برق تولید شده افزایش می‌دهد، که عمدتاً به دلیل مصرف بیشتر گاز طبیعی به دلیل تأمین برق و گرما برای فرآیند جذب CO2 است. شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای در زنجیره تأمین گاز طبیعی بسته به کشور تولیدکننده در روش‌های تولید و مقررات، بسیار متفاوت است و بین ۴.۲ تا ۱۴ گرم CO₂e به ازای هر مگاژول متغیر است. انتشارات فرار متان، مشعل سوزی و مصرف سوخت در کمپرسورها از عوامل اصلی افزایش انتشار در چرخه عمر گاز طبیعی هستند. در اروپا، انتشار فرار متان تا ۵۰ درصد از انتشار چرخه عمر گاز طبیعی را تشکیل می‌دهد. بنابراین، به منظور هم‌راستا کردن استفاده از گاز طبیعی با اهداف اقلیمی، باید هم فناوری CCS به‌طور گسترده اجرا شود و هم انتشار گازهای گلخانه‌ای در زنجیره تأمین گاز به‌طور چشمگیری کاهش یابد.

 

انتشار زنجیره تأمین گاز طبیعی
مقررات دولتی و برنامه‌های شناسایی و تعمیر نشتی‌ها در برخی کشورها موفق شده‌اند نرخ انتشارات فرار متان را به‌طور قابل‌توجهی کاهش دهند. برای مثال، استان بریتیش کلمبیای کانادا موفق شده با اجرای مقررات سخت‌گیرانه و برنامه‌های شناسایی و تعمیر نشتی، شدت انتشار فرار متان در تولید گاز طبیعی را بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱ به میزان ۸۱ درصد کاهش دهد. این اقدامات بخشی از برنامه بلندمدت این استان برای کاهش انتشار متان ۷۵ درصد تا سال 2030 نسبت به سال ۲۰۱۴، و رسیدن به سطح نزدیک به صفر تا سال ۲۰۳۵ است. اقدامات کلیدی بریتیش کلمبیا در تحقق این هدف شامل:
1.    الزام به بازیابی گاز در مرحله اولیه پاکسازی چاه و فرآیند تولید
2.    تشویق به جایگزینی کمپرسورهای گازسوز با موتورهای الکتریکی
3.    استفاده از برق کم‌کربن داخلی برای کاهش انتشار صنعتی
می باشد. نتیجه این سیاست‌ها کاهش شدت کربن  در مرحله تولید گاز طبیعی به میزان 44/5 گرم معادل دی اکسید کربن به ازای هر مگاژول انرژی بوده که ۶۲ درصد کمتر از میانگین جهانی است. با طراحی تأسیسات کم‌انتشار و استفاده از فناوری‌های موجود، این عدد می‌تواند به 35/3 و در صورت برقی‌سازی کامل به 14/2 گرم معادل دی اکسید کربن به ازای هر مگاژول انرژی برسد. در صورت تحقق کامل اهداف کاهش متان استان بریتیش کلمبیا تا سال ۲۰۳۰، شدت گرمایش جهانی می تواند به 46/1 گرم معادل دی اکسید کربن به ازای هر مگاژول انرژی کاهش ‌یابد که البته مشروط بر استفاده هم‌زمان از کمپرسورهای الکتریکی و طراحی تأسیسات تولید کم‌انتشار خواهد بود. در سناریوی کمترین انتشار، سه عامل بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانه‌ای چرخه عمر زنجیره تأمین گاز طبیعی این استان دارند که شامل انتشار فرار متان (۳۵ درصد)، مشعل‌سوزی تولید (۲۱ درصد) و برق تأمین‌شده از شبکه (۱۳ درصد) می باشند. 


 شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای در چرخه عمر زنجیره تولید گاز طبیعی
 


الف) ردپای کربن چرخه عمر انتشار گازهای گلخانه ای حاصل از زنجیره تأمین گاز طبیعی در جهان‌(GA)، زنجیره تأمین گاز طبیعی در بریتانیا‌(UK)، در استان بریتیش کلمبیا (BC)، سه سناریوی کم‌انتشار برای تولید گاز در منطقه مونتنی بریتیش کلمبیا شامل:M1 کمپرسور با محرک گاز طبیعی، M2 کمپرسور با محرک الکتریکی، M3 کمپرسور با محرک الکتریکی همراه با کاهش انتشار متان فرار ب) جزئیات ردپای کربنی در سناریوی M3عبارت "سایر" شامل ساخت و نگهداری تأسیسات فرآوری گاز طبیعی، تغییر کاربری زمین، تجهیزات سطحی در محل چاه، خطوط لوله، جاده‌ها، خروج از بهره‌برداری (برچیدن تأسیسات) می باشد.
این تجربه موفق نشان می‌دهد که با سیاست‌گذاری دقیق، فناوری‌های موجود و همکاری صنعت، می‌توان به کاهش چشمگیر انتشار گازهای گلخانه‌ای در زنجیره تأمین گاز طبیعی دست یافت.


تولید برق کم‌کربن از گاز طبیعی 
یکی از راهکارهای مؤثر برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از مصرف گاز طبیعی، تبدیل آن به حامل‌های انرژی بدون کربن مانند برق یا هیدروژن در نزدیکی محل تولید است. در این فرآیند، دی‌اکسید کربن حاصل از تبدیل جذب شده و در همان منطقه ذخیره می‌شود. این روش، علاوه بر حذف انتشارهای مرتبط با انتقال طولانی‌مدت گاز، امکان استفاده از زیرساخت‌های زمین‌شناسی موجود برای ذخیره‌سازی CO₂ را فراهم می‌کند. مناطق تولیدکننده گاز طبیعی، به دلیل دسترسی به چاه‌های تخلیه‌شده، تخصص فنی، زیرساخت‌های قانونی و پذیرش عمومی، ظرفیت بالاتری برای اجرای موفق ذخیره‌سازی CO₂ نسبت به مناطق مصرف‌کننده دارند. همچنین، این ذخیره‌سازی می‌تواند در بازیابی پیشرفته نفت و گاز نیز مؤثر باشد.
فناوری جذب و ذخیره سازی کربن در نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گاز ، قابلیت جذب تا 2/99 درصد CO₂ را دارد که این میزان در آزمایش‌های پایلوت اثبات شده است. مطالعات بین‌المللی نیز نرخ‌های جذب بالای ۹۷ درصد را قابل تحقق دانسته‌اند. ترکیب این فناوری با گاز طبیعی، موجب تولید برق با شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای مشابه یا حتی کمتر از انرژی‌های تجدیدپذیر مانند باد و خورشید می‌شود. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که شدت گرمایش جهانی   در چرخه عمر تولید برق، بیشتر تحت تأثیر شیوه‌های تولید گاز طبیعی نسبت به نرخ جذب CO₂ بالای ۹۰ درصد قرار دارد. در واقع اگر هدف کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در تولید برق با منبع گاز طبیعی باشد، نوع و کیفیت تولید گاز طبیعی (مثلاً میزان انتشارات فرار، مشعل سوزی، و مصرف انرژی در زمان تولید و استخراج) تأثیر بیشتری بر کل انتشار، نسبت به افزایش نرخ جذب CO₂ دارد. بنابراین به منظور کاهش واقعی انتشار گازهای گلخانه‌ای در تولید برق با منبع گاز، تمرکز بر شیوه‌های تولید گاز طبیعی (مثل کاهش انتشار فرار متان و مشعل سوزی) مؤثرتر از افزایش جزئی نرخ جذب CO₂ در نیروگاه‌هاست. از اینرو ترکیب فناوری CCS با گاز طبیعی کم‌انتشار، راهکاری عملی و مقرون‌به‌صرفه برای تولید برق پایدار و کم‌کربن است که می‌تواند در بسیاری از مناطق، جایگزین مناسبی برای انرژی‌های تجدیدپذیر متناوب باشد.


تأثیر چرخه‌های کاری نیروگاه‌های گازی بر شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای
با افزایش سهم انرژی‌های تجدیدپذیر متناوب مانند باد و خورشید، نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گازی باید انعطاف‌پذیری بیشتری برای پاسخ‌گویی به نوسانات عرضه و تقاضا داشته باشند. این انعطاف‌پذیری منجر به افزایش چرخه‌های روشن/خاموش می‌شود که خود باعث افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای در چرخه عمر تولید برق می‌گردد. در زمان راه‌اندازی، به دلیل نبود بخار کافی برای فرایند احیای حلال آمین، جذب CO₂ به‌طور مؤثر انجام نمی‌شود و انتشار مستقیم افزایش می‌یابد. راهکارهای پیشنهادی، از ذخیره‌سازی موقت حلال غنی از CO₂ تا گرم شدن سیستم، متغیر است. این راهکارها که اگرچه نیازمند ظرفیت اضافی و مصرف انرژی هستند، اما با طراحی مناسب می‌توان این جریمه انرژی  را به حداقل رساند. 
تحلیل‌ها، نکات زیر را در خصوص افزایش انتشار نشان می‌دهند:
•    راه‌اندازی سرد نسبت به گرم یا داغ، انتشار بیشتری دارد.
•    انتشار گازهای گلخانه‌ای با افزایش دفعات خاموشی به‌صورت نمایی افزایش می‌یابد.
•    در راه‌اندازی سرد بدون ذخیره‌سازی حلال، حدود ۱۵ درصد از شدت گرمایش جهانی مربوط به متان و اکسید نیتروژن است.
برای کاهش انتشار در نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گازی، مدیریت دقیق چرخه‌های کاری، طراحی فرآیندهای انعطاف‌پذیر و استفاده از راهکارهایی مانند ذخیره‌سازی موقت حلال ضروری است. این اقدامات می‌توانند نقش مهمی در هم‌راستا کردن تولید برق گازی با اهداف اقلیمی ایفا کنند.


نقش گاز طبیعی با فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن در تولید برق 
در دهه گذشته، هزینه تولید برق از منابع بادی و خورشیدی به‌شدت کاهش یافته و در بسیاری از مناطق تولید برق تجدیدپذیر از سوخت‌های فسیلی و انرژی هسته‌ای ارزان‌تر شده است. با این حال، ناپیوستگی تولید برق از این منابع همچنان چالش‌برانگیز است. به منظور حفظ تعادل شبکه، نیاز به ترکیبی از ذخیره‌سازی انرژی و تولید برق قابل کنترل وجود دارد. تغییرات فصلی و سالانه در تولید برق تجدیدپذیر و تقاضای برق، مدیریت شبکه را دشوارتر کرده و نوسانات قیمت بازار را افزایش داده است. ضمن آنکه سیاست‌های حمایتی با تضمین قیمت ممکن است این نوسانات را تشدید کرده و انگیزه سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید را کاهش دهند. در مناطقی که قیمت بازار تعیین‌کننده است، ارزش پایین برق در زمان اوج تولید، می‌تواند مانع توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر شود. امنیت انرژی نیز در مناطق مختلف بسته به منابع موجود و روابط تجاری متفاوت است، اما دسترسی‌، مقرون‌به‌صرفه بودن، تاب‌آوری و پایداری از ملاحظات کلیدی هستند. واردات گاز مایع طبیعی(ال ان جی)، می‌تواند تنوع تأمین‌کنندگان انرژی را افزایش داده و تاب‌آوری شبکه را تقویت کند. 
نیروگاه‌های گازی سیکل ترکیبی با انعطاف‌پذیری بالا قادرند به نوسانات بار و قیمت بازار پاسخ دهند و نسبت به نیروگاه‌های زغال‌سنگ یا هسته‌ای، چرخه‌های روشن/خاموش اقتصادی‌تری را مدیریت کنند. هزینه تولید برق با این نیروگاه‌ها، با کاهش ضریب ظرفیت افزایش می‌یابد. اما این افزایش کمتر از فناوری‌های سرمایه‌بر است. برای سنجش هزینه تولید برق خورشیدی و بادی، فرض می‌شود که این منابع هر زمان که در دسترس باشند، برق تولید می‌کنند و کاهش تولید به دلیل محدودیت تقاضا یا ظرفیت انتقال در نظر گرفته نمی‌شود. 
همچنین پایداری سیستم‌های انرژی نیازمند توجه به ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و اشتغال نیز هست. در آینده، ذخیره‌سازی انرژی نقش کلیدی در تعادل عرضه و تقاضای برق به‌ویژه برای جبران ناپیوستگی تولید برق از منابع تجدیدپذیر ایفا خواهد کرد. باتری‌ها تا سال ۲۰۳۵ بیشترین رشد را در ظرفیت ذخیره‌سازی خواهند داشت، اما پیش‌بینی‌های هزینه‌ای آن‌ها با عدم قطعیت زیادی همراه است. ردپای کربنی تعبیه‌شده در باتری‌ها نیز می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی بر انتشار گازهای گلخانه‌ای در چرخه عمر تأمین برق تأثیر بگذارد. هزینه و شدت انتشار برق تحویلی از باتری‌ها به چرخه کاری آن‌ها وابسته است؛ کاربردهایی با چرخه‌های پرتکرار، هزینه نهایی کمتری دارند، در حالی که استفاده کم‌تکرار یا شارژ/دشارژ سریع منجر به افزایش هزینه می‌شود. بنابراین، استفاده از باتری برای پاسخ‌گویی به پیک‌های کوتاه‌مدت یا تقاضای فصلی با هزینه‌های بالایی همراه خواهد بود.
در مقابل، تولید گاز طبیعی در طول سال پایدارتر است و ذخیره‌سازی زیرزمینی آن برای پاسخ‌گویی به نوسانات فصلی تقاضا و افزایش امنیت انرژی مؤثرتر عمل می‌کند. همچنین، تولید برق بادی و خورشیدی در بسیاری از مناطق، دارای نوسانات فصلی است که با افزایش سهم این منابع، دفعات کاهش اجباری تولید نیز بیشتر شده و ضریب ظرفیت کاهش می‌یابد؛ این موضوع هزینه نهایی تولید برق را در طول عمر افزایش می‌دهد.
در مجموع، برای طراحی بهینه شبکه‌های برق آینده، باید به محدودیت‌های اقتصادی و زیست‌محیطی ذخیره‌سازی باتری توجه شود و از ترکیب متنوعی از فناوری‌های تولید و ذخیره‌سازی استفاده گردد تا پایداری، مقرون‌به‌صرفه بودن و امنیت انرژی تضمین شود.


ملاحظات سیاستی


کاهش انتشار متان و دی اکسید کربن
برای هم‌راستا شدن مصرف گاز طبیعی با اهداف کاهش تغییرات اقلیمی، باید انتشار مستقیم و غیرمستقیم آن تقریباً به صفر برسد. متان به‌عنوان یک گاز گلخانه‌ای با پتانسیل بالای گرمایش جهانی  در کوتاه‌مدت، نقش مهمی در گرمایش جهانی دارد و کاهش انتشار آن می‌تواند تأثیرات فوری بر تغییر اقلیم داشته باشد. با این وجود، دی‌اکسید کربن، بیشترین سهم را در انتشارهای گازهای گلخانه‌ای مرتبط با گاز طبیعی دارد. بنابراین کاهش هم‌زمان انتشار متان و CO₂ در زنجیره تأمین گاز طبیعی ضروری است. دو منبع اصلی برای کاهش انتشار گاز طبیعی، تولید و انتقال آن هستند. فناوری‌های تجاری برای کاهش انتشار در این بخش‌ها در دسترس‌اند و تجربه کشورها نشان داده که مقررات کاهش انتشار نیز در این زمینه، اثربخش بوده‌اند. اقدامات کلیدی شامل کنترل انتشارات فرار متان، حذف مشعل سوزی و تهویه، استفاده از برق کم‌کربن در تولید، الکتریکی‌سازی کمپرسورها و کربن‌زدایی انتقال یا تبدیل گاز به حامل انرژی بدون کربن است. اجرای این راهکارها می‌تواند نقش گاز طبیعی را به‌عنوان یک سوخت گذار در مسیر توسعه پایدار تثبیت کرده و تعهدات اقلیمی کشورها را محقق سازد.
کاهش انتشار در زنجیره تأمین گاز طبیعی
شدت انتشار گازهای گلخانه‌ای در میان مناطق تولیدکننده گاز طبیعی به میزان قابل توجهی متفاوت است. بخش قابل‌توجهی از انتشارها نیز مربوط به انتقال طولانی‌مدت گاز طبیعی از جمله کمپرسورهای خطوط لوله و تأسیسات مایع‌سازی و گازی سازی مجدد است. بنابراین، سیاست‌های انرژی کم‌کربن، باید مقرراتی را برای کنترل انتشارها در چرخه عمر زنجیره تأمین گاز طبیعی در نظر بگیرند.
مناطق تولیدکننده نقش مهمی از جمله محدود کردن مشعل سوزی و تهویه، الزام به بازیابی بخار از تجهیزات و حذف کنترل‌کننده‌های پنوماتیکی گازسوز، در تنظیم مقررات دارند. در کنار مقررات الزام‌آور، مشوق‌های مالی مانند مالیات‌گذاری بر اساس میزان انتشار نیز می‌توانند مؤثر باشند. از سوی دیگر، مناطق واردکننده گاز طبیعی نیز باید با تعیین مشوق‌ها یا الزامات خرید گاز با ردپای کربنی پایین، از انتقال عرضه به مناطق با انتشار بالا جلوگیری کنند. برای مثال، وضع تعرفه‌های مرزی بر اساس شدت انتشار چرخه عمر یا تعیین سقف انتشار مجاز برای واردات، می‌تواند ابزار مؤثری باشد.
اجرای این سیاست‌ها نیازمند تدوین روش‌شناسی مشترک برای محاسبه انتشارها، استانداردسازی شاخص‌ها و ایجاد سازوکارهای راستی‌آزمایی است. پایش ماهواره‌ای غلظت متان نیز می‌تواند به شناسایی دقیق مناطق یا شرکت‌های پرانتشار کمک کند.


ملاحظات خاص حوزه حقوقی
در برخی حوزه‌های حقوقی، می‌توان سیاست‌هایی را تدوین کرد که تأمین گاز طبیعی کم‌انتشار برای نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گاز، فناوری جذب CO₂ را هدف قرار دهند. این رویکرد می‌تواند تولید برق با قابلیت کنترل انتشار گازهای گلخانه‌ای در چرخه عمر را مشابه با انرژی‌های تجدیدپذیر ممکن سازد. با این حال، شدت انتشار در تولید برق بادی و خورشیدی نیز بسته به محل ساخت و نصب تجهیزات متفاوت است و باید در ارزیابی‌ها لحاظ شود. تحلیل مزایای چنین سیاست‌هایی باید هزینه‌ها را در برابر ارزش‌های حاصل‌شده بررسی کند. ممکن است تلقی متفاوتی از این ارزش‌ها در حوزه‌های تصمیم گیری مختلف، وجود داشته باشد. 
منافع اجتماعی ناشی از کاهش انتشار، کاهش وابستگی به فناوری‌های حذف (CDR) CO₂   و کاهش ریسک مالی/اقتصادی مرتبط با هزینه‌های نامشخص این فناوری‌ها در آینده، اجتناب از مالیات‌ها یا هزینه های کربنی و تعرفه‌های مرزی، فرصت‌های بازاریابی برای برق کم‌انتشار و کاهش ریسک‌های سیاسی و مقرراتی از طریق جداسازی فعالیت‌های اقتصادی از انتشار گازهای گلخانه‌ای، برخی منابع ارزش تولید برق CCGT با جذب بالای CO₂ و تأمین گاز طبیعی کم‌انتشار هستند. 
تنظیم انتشار مستقیم
برای تشویق توسعه نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گازی با فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن، لازم است سیاست‌هایی تدوین شوند که از نظر اقتصادی، استفاده از این فناوری را جذاب کنند. این سیاست‌ها می‌توانند شامل قیمت‌گذاری انتشار یا تعیین سهمیه باشند. در بریتانیا، الزامات صدور مجوز برای نیروگاه‌های سیکل ترکیبی گازی با جذب CO₂ پس از احتراق، طراحان را ملزم می‌کند تا نرخ جذب حداقل ۹۵ درصد را در شرایط عملیاتی عادی هدف‌گذاری کنند و انطباق با الزامات را به عنوان بخشی از فرآیند صدور مجوز زیست‌محیطی در فعالیت های آتی خود نشان دهند. همچنین، مدل تجاری توافق‌نامه برق قابل کنترل دولت بریتانیا، با فرمول جبران مالی، جذب تقریباً کامل CO₂ ناشی از منابع فسیلی را تشویق می‌کند. زیرا میزان هزینه برق در ‌صورتحساب ها بر اساس انتشار باقی‌مانده CO₂  تخفیف داده می‌شود.
در همین چارچوب، نخستین نیروگاه صنعتی سیکل ترکیبی گازی با فرایندهای جذب و ذخیره سازی کربن بریتانیا، برای ساخت، تأیید شده و آغاز فعالیت آن برای سال ۲۰۲۸ برنامه‌ریزی شده است. در کانادا نیز پیش‌نویس مقررات برق پاک الزام می‌کند که تا سال ۲۰۳۵، شدت انتشار CO₂ در نیروگاه‌های فسیلی به کمتر از ۳۰ کیلوگرم در هر مگاوات‌ساعت با فرض جذب متوسط ۹۵ درصدی CO₂ در سال برسد. این مقررات، انتشارهای زمان راه‌اندازی و خاموشی را نیز در نظر می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که کل چرخه عمر با اهداف اقلیمی هم‌راستا باشد. برای تأسیساتی که در چرخه‌های کاری اولیه امکان کاهش انتشار در زمان راه‌اندازی را ندارند، باید طراحی فرآیند و چیدمان به‌گونه‌ای باشد که در آینده، امکان کاهش انتشار در صورت تغییر الگوی کاری فراهم شود.


تحلیل پیامدگرایانه سیاست‌ها
در تدوین سیاست‌های انرژی، به‌ویژه زمانی که استفاده از زیرساخت‌های موجود در برابر ساخت زیرساخت‌های جدید مطرح است، انجام ارزیابی چرخه عمر پیامدی ضروری است. این نوع ارزیابی کمک می‌کند تا تأثیرات واقعی زیست‌محیطی و اقتصادی تصمیمات سیاستی به‌درستی سنجیده شود. اگر احداث نیروگاه سیکل ترکیبی گازی با فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن برای تأمین نیازهای برق نظیر پاسخ‌گویی به نوسانات فصلی یا تضمین امنیت انرژی ضروری باشد، سرمایه‌گذاری قابل‌توجه در زیرساخت‌های ثابت و پیامدهای زیست‌محیطی مرتبط با آن اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
با این حال، در صورت دستیابی به نرخ جذب بالای CO₂ و استفاده از گاز طبیعی کم‌انتشار، هزینه نهایی و اثرات زیست‌محیطی بهره‌برداری از این زیرساخت‌ها می‌تواند به‌طور چشمگیری کمتر از اثرات چرخه عمر انتسابی  باشد. این موضوع نشان می‌دهد که در برخی موارد، بهینه‌سازی زیرساخت‌های موجود با فناوری‌های نوین می‌تواند نسبت به ساخت تأسیسات جدید، راهکار مؤثرتری از نظر زیست‌محیطی و اقتصادی باشد.


نتیجه گیری
برای هم‌راستا شدن مصرف گاز طبیعی با اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در توافق پاریس، ایجاد زنجیره تأمین کم‌انتشار آن  ضروری است. فناوری‌های موجود برای کاهش انتشار در تولید و مصرف گاز طبیعی آماده بهره‌برداری گسترده هستند. کاهش انتشار فرار متان نقش مهمی در کاهش شدت گرمایش جهانی دارد، هر چند که دی‌اکسید کربن همچنان سهم اصلی را در انتشارهای مرتبط با گاز طبیعی دارد. بنابراین، سیاست‌گذاری برای کاهش انتشار CO₂ در تولید گاز نیز باید در اولویت قرار گیرد. تبدیل گاز طبیعی به حامل انرژی بدون کربن در نزدیکی محل تولید، همراه با فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن، می‌تواند برق با کربن پایین را با هزینه‌ای رقابتی نسبت به برق تجدیدپذیر همراه با ذخیره‌سازی باتری فراهم کند. این رویکرد به‌ویژه برای مناطقی که منابع گاز طبیعی داخلی دارند یا با نوسانات فصلی شدید در تقاضای انرژی مواجه‌اند، دارای برتری است.
بنابراین سیاست‌های انرژی باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که به‌کارگیری گسترده فناوری‌های کاهش انتشار در تولید و مصرف گاز طبیعی را تسهیل کنند. نمونه‌هایی از این سیاست‌ها در مناطقی مانند بریتیش کلمبیا، نروژ و بریتانیا اجرا شده‌اند، اما برای تحقق اهداف اقلیمی، اجرای فراگیرتر در سطح جهانی-هم در مناطق تولیدکننده و هم مصرف‌کننده- ضروری است.
منبع: 
Unlocking gas to power with life cycle greenhouse gas emissions as low as renewables, the Oxford Institute for Energy Studies, May 2025